درسهایی از بیماری کرونا
دکتر علیرضا نوربخش
در این چندماه اخیر دنیا واژگون شدهاست. ما که تا دیروز حس میکردیم فنا ناپذیریم، امروز احساس عجز و ناتوانی میکنیم. امنیتمان به ناامنی بدل شدهاست. یک روز عضو فعال جامعه بودیم، روز دیگر تنها، گوشهگیر، و شاید حتی عاطل و باطل در خانههایمان نشستهایم. بدتر از همه، غریزهی ما در اینجا برای مواجهه با مصیبت جهانی دیگر کارگر نیست. نمیتوانیم شخصا وارد عمل شویم و به یاری دیگران بشتابیم. البته میتوانیم دورادور به بیمارستانها و مراکز خدماتی کمک مالی کنیم، اما نمیتوانیم در کنار آنهایی باشیم که در رنج بهسر میبرند و به آنها آرامش دهیم. مسئولین خدمات درمانی به ما میگویند که تنها کار عاقلانه این است که در خانههایمان بنشینیم، زیرا خارجشدن از منزل و نزدیکی فیزیکی به دیگران هم برای ما خطرناک است و هم برای آنها. در این شرایط چه کاری از عهدهی ما ساختهاست؟ بهنظر میرسد که در این موقعیت درمانده شدهایم، اما بهنظر من از این شرایط درسهایی میتوانیم بیاموزیم.
اولین درس از این بیماری جهانگیر این است که فرصت و وقت ما در این دنیا بسیار محدود است و ما باید بهترین استفاده را از این فرصت بکنیم. این آغاز تمرین در حال زندگیکردن و با آگاهی عملکردن است. نباید زندگیمان را روی فرمان اتوماتیک بگذاریم و بدون توجه زندگی کنیم. باید در حال زندگی کنیم و از فرصتی که داریم به بهترین وجه استفاده کنیم و این همان کاری است که همیشه در برنامهی صوفیان بودهاست. انگار که در این لحظه، خداوند به ما فرصتی اهدا کرده که صوفیانه عمل کنیم و با آگاهی و در حال زندگی کنیم.
درس دوم این است که ما امروز در موقعیتی قرار گرفتهایم که میتوانیم در درد دیگران شریک باشیم. میدانیم که ما هم میتوانیم مریض شویم و این آگاهی، ما را با دیگران همدرد میکند. این دیگر زمانی نیست که ما درد و رنج دیگران را از دوردست ناظر باشیم و بتوانیم آن را نادیده بگیریم. همانطور که میگویند همهی ما در این ماجرا با هم هستیم. بهعلاوه، انزوای هر یک از ما در این شرایط شاید بتواند ذرهای از احساس پناهندگان سوری را که در ناکجاآباد سرگردان شدهاند القا کند. شرایط امروز فرصت خوبی برای درونکاوی است تا همدلی با دیگران را در خود تقویت کنیم و از خودخواهی و منیت دست برداریم.
سومین نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که موقعیت حاضر موجب شده که وحدت را بهوضوح تجربه کنیم. بیماری و مرگ دیگر مختص مناطق دورافتاده و محروم این دنیا نیست. این بلا گریبانگیر همهی عالم شدهاست. از غنی تا فقیر، آمریکایی، آسیایی، اروپایی، آفریقایی و مردم خاورمیانه، همه درگیر این مساله هستند. برای اولینبار حداقل در زندگی من، انسانیت درد مشترکی را تجربه میکند و در نتیجهی این درد مشترک، انسانیت را در قالب وحدت میبینیم. تجربهی وحدت میتواند به تجربهی عشق و شفقت به دیگران منجر شود.
شکی نیست که آدمهایی در این میان در صدد بهرهبرداری از این موقعیت هستند تا انسانها را از هم دورتر سازند، مرزها را سختتر کنند و به نفی و حذف دیگران بپردازند؛ اما بهعنوان عضو خانوادهی تصوف، باید از این فرصت برای وحدت انسانها و تمرین عشق و شفقت به خلق استفاده کنیم.