صوفی ۱۰۵ منتشر شد.
برای مشاهده فهرست کامل مطالب اینجا کلیک کنید.

ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن سرزنشکردن دیگران برای هرگونه اتفاقات ناگوار یا حتی خطایی که خود شخص مرتکب شده، امری قابلقبول است. اما راه برخورد با ناخوشیها چیست؟ ملامتکردن دیگران برای اتفاقات بد سادهترین راه است، زیرا به ما اجازه میدهد که اصل مطلب را، یعنی مشکلی را که با آن روبهرو هستیم، نادیده بگیریم.
مسلما مشکل ما با سرزنشکردن دیگران حل نمیشود، حتی اگر تقصیری کوچک یا بزرگ متوجه دیگران باشد، ما هنوز باید بتوانیم با مصیبتی که برای ما اتفاق افتاده کنار بیاییم و با درد آن زندگی کنیم. چه، کسی را مقصر بدانیم و چه ندانیم، درد و اندوه در دل ما ریشه میکند و خلاصی از آن آسان نیست. باید در اینجا متذکر شوم که منظور من تبرئهی آدمهای خطاکار نیست. پذیرفتن مسئولیت و مجازات برای رفتار غیراخلاقی و بزهکارانه از ارکان هر جامعهی مدنیست. بدون این ارکان، جامعه به هرجومرج میکشد و از هم خواهد پاشید. اما آنچه میخواهم بگویم این است که درد و اندوه ما با سرزنشکردن دیگران درمان نمیشود.
معمای خضر
مری پاتر
مری پاتر

سخنگفتن از خضر نبی مشکل است. هرگز مدعی نیستم که دانشی تخصصی در بابِ این شخصیت اسرارآمیزِ روایات اسلامی دارم که با چهرههای متفاوت بسیار در فولکلور، اسطوره، الهیات و عرفان ظاهر شدهاست. نیز نمیگویم که از مریدان او هستم و چون ابن عربی و دیگران بیواسطه ملاقاتش کردهام. من جویندهای لنگانپایم بی ذرهای تخصص و کاردانی. لیکن از نیروی سختْ ارزشمندِ داستان در گشودن قلبها و هدایت رهروان طریق آگاهم.
وقتی نخستین بار شیخی صوفی از خضر، مردی که درهای علم لدنی را به روی موسی گشود، برایم گفت، بسیار کنجکاو شدم. بلافاصله بهسراغ قرآن رفتم و داستان دیدار موسی را با «بندهای از بندگان مخلص ما که رحمت خویش را به او عطا کردیم و از علم خود به او آموختیم» (۱۸:۶۰-۸۲) خواندم. هرچند نامش ذکر نشده، همگان او را خضر میدانند. در این داستان موسی در «مجمع البحرین» با خضر روبهرو میشود و از او میپرسد: «میتوانم از پیِ تو بیایم تا از آنچه خدا به تو آموخته، به من بیاموزی؟» خضر موسی را از این تصمیم بر حذر میدارد و میگوید: «تو همراهی مرا تاب نمیآوری. چگونه میتوانی در آنچه هیچ از آن نمیدانی صبر پیشه کنی؟» موسی که به ناشکیبایی شهره است، قول «اطاعت تام و تمام» میدهد و خضر بار دیگر به او هشدار میدهد که «چون همراه من شدی، هیچ از من مپرس تا آنکه خود برایت بگویم.»
قارچهای شگفتانگیز
دکتر صفورا نوربخش
دکتر صفورا نوربخش

اگر تابهحال به قارچ و کپک و زنگ فکر نکردهاید و دربارهی آنها چیز زیادی نمیدانید، مستند قارچ شگفتانگیز به کارگردانی لویی شوارتزبرگ (Louie Schwartzberg)، محصول سال ۲۰۱۹ برای شبکهی نتفلیکس (Netflix)، شما را وادار میکند که از دیدگاه تازهای به این موجودات نگاه کنید. نوشتهی حاضر خلاصهای از مهمترین قسمتهای این مستند است.
بهگفتهی پل استمتس (Paul Stamets)، قارچشناس پرشوری که همهی زندگی خود را وقف شناخت، آموزش و تولید انواع قارچها کردهاست: «اگر به فکر موجوداتی که ما را زنده نگه میدارند نباشیم نهتنها این موجودات را از بین میبریم، بلکه خودمان را هم نابود میکنیم.» حدود یکونیم میلیون نوع گیاه قارچی در زمین وجود دارد که ۲۵ هزار نوع از آن کلاهکهای قارچی تولید میکند.
مردم اغلب از قارچ و کپک میترسند. برای آنها قارچ و کپک مرگ را تداعی میکند. این ترس بهخاطر نقش قارچ و کپک در چرخهی حیات است. آنها موجودات زنده را پس از مرگ تجزیه میکنند و مواد مغذی را به خاک برمیگردانند. قارچها دستگاه گوارش زمین هستند، اگر قارچها نبودند گیاهان زمین را خفه میکردند. قارچها گیاهان مرده را تجزیه میکنند و امکان رشد گیاهان تازه را فراهم میسازند.
گفتوگویی با جنی کویزین
رابرت استرنو
رابرت استرنو

خوانندگان ما شما را در جایگاه شاعری برجسته میشناسند که کارهایش را برای بیش از یک دهه منتشر کردهایم. ما با شما تا حدودی از طریق مجلهی صوفی انگلیسی آشنایی داریم، اما بسیاری از خوانندگان ما احتمالا نمیدانند که شما ملیتی چندگانه دارید: آفریقایی، کانادایی و انگلیسی. شما نهتنها شاعری کهنهکارید، که مدرس، گوینده و روانکاو نیز هستید. تابهحال دوازده کتاب شعر و دو کتاب کودکان منتشر کردهاید و بنیانگذار و سرپرست بنیاد «بِتِسدا» (Bethesda Foundation) هستید که با بومیان منطقهی بزرگ کارو (Karoo) در آفریقای جنوبی همکاری میکند. نتیجهی بخشی از فعالیتهای شما تأسیس موزهی «میراث بومیان» است که وظیفهی آن حفاظت از قصهها، افسانهها، زبان و صنایعدستی و هنری بومیان است. شما چندین کتاب راجع به بومیان منتشر کردهاید و همچنین فیلم مستندی دربارهی آنها ساختهاید که من اخيرا آن را ديدم و از تماشایش لذت بردم. اینکه بنیاد شما چگونه افتخارات و هویت بومیان را به آنها بازگرداند الهامبخش من است. این بنیاد به بسیاری از بومیان در زمینهی ترک اعتیاد و یافتن راهی برای ابراز احساسات خود از طریق هنرهای سنتی و صنایعدستی یاری رساندهاست. جایی میخواندم که زبان بومیان، که زبانی زنده بود، در دوران قتلعام آنان در قرون هجدهم و نوزدهم در آفریقای جنوبی تقریبا در شرف نابودی بوده، اما در بحبوحهی آن مصیبت، گنجینهای از واژگان و حکایاتشان محفوظ ماندهاست. آیا میتوانید توضیح دهید که چگونه این اسطورهها که در شرف نابودی بودند حفظ شدند؟
بده ساقیا می…
دکتر الهام باقری
دکتر الهام باقری

آواز آقای مهدوی در تمام مدتی که ساقینامهی دیوان نوربخش را میخوانم، با آن تهلهجهی شیرین گیلانی در مغزم میپیچد و ناخودآگاه با نوای او همراه میشوم:
بده ساقیا، جامی از بادهام
ز راه خرد دور افتادهام
این متن تقدیم میشود به صدای ناب او که دختربچهی بازیگوشِ سالهای دورِ خانقاهِ رودسر را آرام و رام میکرد و میکشاند تا پای پنجرههای جمعخانهی آن سالهای خانقاه و به نردههای حفاظ آویزانش میکرد، تا هنگام خواندن آوازِ بیسازِ آن روزگارانِ پرسوز، کوچکیِ قامتِ آن مرد را از لای پردههای قلمکار ببیند و شور و جذبهاش را ندانسته تقلید کند و آن آوا و شعر و آواز را تا امروز بهیاد بسپارد.
پاکسازی خانه و زندگی پیش از مرگ
الهه رضوی
الهه رضوی

احتمالا از عنوان این مقاله خیلی تعجب کردهاید و چهبسا به نظرتان غمانگیز و حتی مشمئزکننده آمده باشد. ولی اگر کمی حوصله به خرج دهید و مقاله را تا آخر بخوانید، متوجه میشوید که پیشکشیدن این بحث و انجام توصیههای ارائهشده در این مقاله نهتنها اندوهآور نیست، بلکه موجب میشود شادتر زندگی کنیم. خود من که اکنون پا به شصتونه سالگی گذاشتهام، دقیقا یازده بار مجبور به این نوع پاکسازی شدهام (از واژهی اجبار استفاده میکنم، چون واقعا بهاجبار بود و چارهای نداشتم)؛ بنابراین سخت بود. اما اگر این کار را سرفرصت و با آگاهی و اختیار انجام دهیم، نهتنها آزاردهنده و سخت نخواهد بود، بلکه میتواند به تمرینی برای رهایی از وابستگی و درنتیجه رشد تبدیل شود و باعث گردد که سبکبالتر و سرزندهتر زندگی کنیم.
اول ببینیم ریشهی این وابستگی چیست! میتوان گفت که علت اصلی این وابستگی ترس از مرگ است که خود را بهشکل ترس ازدستدادن نشان میدهد. چسبیدن به داشتههای مادی و حتی غیرمادی ریشه در انکار مرگ دارد. طبق روانشناسی وجودی یا اگزیستانسیال (existential psychology)، انسان با چهار اضطراب یا دلواپسی اساسی، که لازمهی بشریت اوست، سیر وجودی خود را در جهان طی میکند. این اضطرابها برخاسته از مسلمات و دغدغههای اساسی وجودی هستند. براساس دیدگاه اگزیستانسیال، مسلمات وجودی انسان عبارتند از: مرگ، تنهایی، آزادی و پوچی. اجازه دهید قدمبهقدم پیش برویم تا بهموقع به توضیح عنوان اصلی مقاله بازگردیم.