دُرّ دُردانه
نقی زهیری (خادم)
امشب خمارم ساقیا، می ده فروزد جان ما
جانها به قربانت بیا، ای جان و ای جانان ما
بگشا در میخانهها، پر کن ز می پیمانهها
تأسیس کن خمخانهها، ای نشئهی مستان ما
هم لطفی و احسان تویی ، بر عاشقان سامان تویی
در ملک دل خاقان تویی ،ای غایت ایمان ما
افسانه و افسون تویی ،فتان و هم مفتون تویی
هم چون و هم بیچون تویی، فتنهگر و فتان ما
نوری سُروری سَروری، راه و سواد و رهبری
شور و شرار و اخگری، ای اختر تابان ما
صحرای هستی خانهات، کون و مکان میخانهات
خلق جهان پروانهات، ای گلشن و بستان ما
ای هر دو عالم مست تو ، بالاترین هم پست تو
گنج جهان در دست تو، ای مایهی توان ما
گفتار و پندارت نکو، واقف به راز و رمز هو
چون رستهای از رنگ و بو، شد کفر تو ایمان ما
دُرّی و دُردانه تویی، مهری و مهرانه تویی
ماهی و ماهانه تویی، ای نعمت ماهان ما
جز تو نمیخواهیم کس، تنها تویی فریادرس
خادم به لطفت ملتمس، ای شاه و ای سلطان ما
عکس: MARITA KAVELASHVILI | UNSPLASH.COM
دکلمه: سمیه خلخالی
موسیقی: حمیدرضا رهبرعالم