یادداشت گروه مجله صوفی
.
.
بهار برای همه یکسان نیست، حتی برای ایرانیان هم که سال نو را جشن میگیرند عید حس و معنای واحدی ندارد. بله، بهار فصل نو شدن است، فصل رنگها و جوانهها و شکوفهها. اما برای دیدن زیباییها باید فرصت زیبا دیدن داشت. جنگ، مرگ، بیماری، تهیدستی، قحطی و آوارگی فرصت زیبا دیدن را از آدمها میگیرد.
در میان همهمهی صداهای دنیای مجازی به نوشتهای برخوردیم از یکی از پیشکسوتان بومیان استرالیا. کی شی هایو (Ke Shay Hayo) میگوید: وقت آن رسیده که بذرها را در دل زمین بکاریم. نهتنها در زمین که در وجودمان. بعضی از دانهها بلافاصله جوانه میزند، برخی در یکی دو هفته. بعضی پس از یک ماه و بعضی پس از گذشت یک فصل کامل یا چند فصل. حتی وقتی به نظر میرسد امید زیادی به رشد آن بذر نیست باز هم نمیتوان ناامید شد، چراکه امکان رشد همیشه وجود دارد. کی شی هایو میگوید کسانی که قادر به دیدن زیباییها هستند مسئولند که برای آنان که به هر دلیلی توانایی دیدن زیباییها را ندارد بذری بکارند. چگونه؟ با عشق ورزیدن، کمک کردن به دیگران، دلسوزی، حمایت، همصدایی. باید تعادلی میان تاریکی یعنی واقعیتهای دردناک این دنیا و روشنایی یعنی امید، تولد دوباره، نو شدن و دیدن زیباییها پیدا کنیم و به قدرت انسان برای چیره شدن به تاریکی و ناامیدی ایمان داشته باشیم. مجلهی صوفی برای شما آرزوی نو شدن، زیبا دیدن و جوانه زدن میکند.
باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد
و بهار روی هر شاخه
کنار هر برگ شمع روشن کردهاست
باز کن پنجرهها را…
و بهاران را باور کن!
فریدون مشیری