هیچ میدانی
هیچ میدانی کریم زیّانی (راهی) هیچ میدانی که ما مست توایم از همه بگسسته، پیوست توایم رنج هجران تو را از جان و دل میخریم و باز پابست توایم هیچ میدانی که از خلق جهان روی برتابیده و هست توایم هیچ میدانی که دل آرام یافت از همان روزی [...]