طره‌ی مشک‌بوی او

حسین محمدی (آشنا)

عکس از: MONA EENDRA | UNSPLASH.COM

تا تو روی به پای خود ره نبری به کوی او
نیست به چشم عشق ما طاقت روبه‌روی او

وه که توان جان بشد در هوس جمال او
آه ز چشم فتنه‌جو، طره‌ی مشک‌بوی او

زاهد از او طلب کند حور و قصور و جنتش
بی‌سروپا منم دوان هر طرفی چو گوی او

او زده راه عشق من با لب لعل و چشم مست
جویمش از خدای خود صحبت و گفت‌وگوی او

قهر و محبتش بوَد ‌پیش دو چشم من یکی
کآمده‌ام به جان و دل عاشق خلق‌وخوی او

دل بُودم به‌سوی او جای دگر نظر کنم
تا نَبَرد رقیب پی دل بودم به‌سوی او

برده قرار من ز کف عشوه و ناز و قامتش
در پی آشنا روم تا برسم به کوی او