پاک‌سازی خانه و زندگی پیش از مرگ

.الهه رضوی
.

عکس: ocipalla | istockphoto.com

احتمالا از عنوان این مقاله خیلی تعجب کرده‌اید و چه‌بسا به نظرتان غم‌انگیز و حتی مشمئزکننده آمده باشد. ولی اگر کمی حوصله به خرج دهید و مقاله را تا آخر بخوانید، متوجه می‌شوید که پیش‌کشیدن این بحث و انجام توصیه‌های ارائه‌شده در این مقاله نه‌تنها اندوه‌آور نیست، بلکه موجب می‌شود شادتر زندگی کنیم. ‌‌خود من که اکنون پا به شصت‌ونه سالگی گذاشته‌ام، دقیقا یازده‌ بار مجبور به این نوع پاک‌سازی شده‌ام‌ (از واژه‌ی اجبار استفاده می‌کنم‌، چون‌ واقعا به‌اجبار بود و چاره‌ای نداشتم)؛ بنابراین سخت بود. اما اگر این کار را سرفرصت و با آگاهی و اختیار انجام دهیم، نه‌تنها آزاردهنده و سخت نخواهد بود، بلکه می‌تواند به تمرینی برای رهایی از وابستگی و درنتیجه رشد تبدیل شود و باعث گردد که سبک‌‌بال‌تر و سرزنده‌تر زندگی کنیم.
اول ببینیم ریشه‌ی این وابستگی چیست! می‌توان گفت که علت اصلی این وابستگی ترس از مرگ است که خود را به‌شکل ترس ازدست‌دادن نشان می‌دهد. چسبیدن به داشته‌های مادی و حتی غیر‌مادی ریشه در انکار مرگ دارد. طبق روان‌شناسی وجودی یا اگزیستانسیال (existential psychology)، انسان با چهار اضطراب یا دل‌واپسی اساسی، که لازمه‌ی بشریت اوست، سیر وجودی خود را در جهان طی می‌کند. این اضطراب‌ها برخاسته از مسلمات و دغدغه‌های اساسی وجودی هستند. براساس دیدگاه اگزیستانسیال، مسلمات وجودی انسان عبارتند از: مرگ، تنهایی، آزادی و پوچی. اجازه دهید قدم‌به‌قدم پیش برویم تا به‌موقع به توضیح عنوان اصلی مقاله بازگردیم.
از تعریف وجود شروع می‌کنیم: وجود از دیدگاه روان‌شناسی اگزیستانسیال نیرویی بالقوه است که در همه‌ی ذرات هستی وجود دارد و هستی از آن ریشه می‌گیرد، یا به‌عبارت دیگر «هست» می‌شود (مثل همان نیرویی که دانه‌ی بلوط را به درخت بلوط تبدیل می‌کند). این وجود یا هستی همواره در تغییر است و یکی از ویژگی‌های انسان سالم این است که هم از وجود خود آگاه است و هم‌ از درتغییربودنِ آن، و هم از اینکه در لحظاتی از آینده وجود نخواهد داشت. به‌گفته‌ی مارتین هایدگر (Martin Heidegger): «انسان همیشه هم در حال حرکت به‌طرف جلو و هم به‌سوی مرگ است؛» به‌بیانی دیگر، ارتباطی منطقی با مرگ دارد. «اگر بخواهیم بیان‌های پیچیده‌ی روان‌شناسان و روان‌پزشکان اگزیستانسیال را به‌گونه‌ای ساده و قابل‌درک خلاصه کنیم، باید به این حقیقت اشاره نماییم که اگر انسان زنده‌ای بخواهد معنای زندگی‌‌کردن و ارزشِ وجود‌ داشتن را بداند، باید به این حقیقت آگاه شود و آن را بپذیرد که هرلحظه ممکن است از موجود‌‌بودن خارج شود و مرگ در لحظه‌ای ناشناخته و در آینده‌ای نامعلوم، بدون اینکه بتواند از آن فرار کند فرامی‌رسد.»۱
اضطراب نیستی زمانی فرد را فرامی‌گیرد که او با توسل به مکانیسم دفاعی انکار (denial defense mechanism) می‌خواهد از پذیرش این حقیقت سر باز زند. یکی از نشانه‌های این اضطراب، وابستگی عاطفی به اشیایی‌ست که انسان در طول زندگی جمع می‌کند و معمولا بار و زحمت پاک‌سازی آن‌ها بعد از مرگ به گردن عزیزان بازمانده‌ می‌افتد. بنابراین راز شادزیستن در لحظه‌ی اکنون و درمان این اضطراب اساسی، پذیرش این حقیقت وجودی‌ست. حال بازگردیم به عنوان اصلی مقاله! پاک‌سازی محیط خانه و زندگی پیش از مرگ ترجمه‌ی اصطلاح death cleaning است که به نظر می‌رسد ریشه در یک سنت سوئدی دارد و به‌معنی حذف اشیاء غیرضروری خانه پیش از ترک این عالم خاکی‌ست.۲ تصمیم‌گرفتن درمورد اینکه چه چیزی ضروری‌ هست و چه چیزی ضروری نیست کار آسانی نیست، اما وقتی شروع کردید، به‌تدریج از دشواری آن کم می‌شود.

از کجا شروع کنیم؟
بهتر است از انباری یا پستوی خانه و کمدهایی شروع کنیم که اشیایی را که «فعلا» لازم نداریم در آنجا نگه می‌داریم. چه‌ بسا این اشیاء سال‌هاست که در آنجا خاک خورده‌اند و شما حتی فراموش کرده‌اید که چه هستند و به چه دردی می‌خورند. به نظر می‌رسد دل‌کندن از این‌گونه اشیاء آسان‌تر باشد. چه خوب است که به خانواده، دوستان و آشنایان اطلاع بدهید که درصدد پاک‌سازی خانه هستید و‌ از آن‌ها بخواهید بیایند و اگر چیزی به دردشان می‌خورد بردارند. شاید دوست داشته باشند به شما کمک هم‌ بکنند، حتی اگر به چیزی نیاز نداشته باشند. بد نیست که از قبل چند جعبه، کیسه یا ساک تهیه کنید یا از کسانی که قرار است بیایند بخواهید همراه خود بیاورند. توصیه می‌کنم کار پاک‌سازی خانه را از عکس‌ها، یادداشت‌های شخصی و کتابخانه، که وابستگی عاطفی به آن‌ها بیشتر است، شروع نکنید.

چگونه این پاک‌سازی را سازمان بدهیم؟
اگر یک نگاه کلی به اسباب و اثاثیه‌ی خانه بیندازید، در نگاه اول به نظر می‌رسد که تنها وجه اشتراک آن‌ها تعلق‌داشتن به شماست، اما می‌توانید آن‌ها را براساس مشخصه‌هایی بدیهی‌تر طبقه‌بندی کنید: مثلا مبلمان، لباس‌ها، کتاب‌ها و غیره… این دسته‌بندی کار پاک‌سازی را آسان‌تر می‌کند. شاید راحت‌تر باشد که از لباس‌ها شروع کنید. لباس‌هایی را که می‌خواهید یک طرف و آن‌هایی را که دیگر نمی‌پوشید در طرف دیگر بگذارید و به کسانی که علاقه‌مند هستند و به دردشان می‌خورد بدهید.
بی‌شک پاک‌سازی خانه‌ای که منظم است آسان‌تر از خانه‌ای به‌هم‌ریخته است.‌ مسلما به‌هم‌ریختگی و نابسامانی خانه‌ یکی از علت‌های عصبی‌بودن و غیرمنطقی رفتارکردن است. بهتر است که برای هرچیز جای مشخصی تعیین کنیم و آن را در جای خود بگذاریم. این کار باعث‌ آرامش بیشتر و‌ برخورد ملایم‌تر ما در خانه و اجتماع می‌شود. توصیه می‌کنم از یک کیسه، ساک یا پیش‌بند جیب‌دار استفاده کنید و اشیایی که اینجا و آنجا افتاده‌اند را در آن بگذارید تا بعد جای مناسبی برای آن‌ها پیدا کنید.
توصیه‌ی دیگر این است که اگر درصدد پاک‌سازی خانه‌ی خود از اشیاء غیرضروری هستید، این موضوع را با فرد دیگری که وابستگی عاطفی به این اشیاء ندارد در میان بگذارید؛ یا کسی را پیدا کنید که در همین موقعیت بوده‌است یا فردی جوان‌تر از خود. این کار باعث می‌شود از زاویه‌ی دید دیگری به موقعیت خود نگاه کنید. البته ناگفته نماند که یادداشت‌برداری در این موقعیت و نوشتن سؤال‌هایی که به ذهن می‌آیند کار را سازمان‌یافته‌تر و آسان‌تر می‌کند، مثلا این سؤال که: کدام انجمن خیریه را انتخاب کنم که مناسب باشد.

چگونه می‌توان موضوع پاک‌سازی خانه ‌و زندگی پیش از مرگ را با افراد مسن در میان گذاشت؟
زمانی که ما جوان بودیم، ابراز عقیده در حضور بزرگ‌ترها و بدون اجازه‌ی آن‌ها چندان مؤدبانه‌ نبود، چه برسد به مطرح‌کردن موضوع مرگ و ضرورت آماده‌شدن برای آن. آن زمان‌ها پرحرفی و رک‌‌بودن بی‌ادبی به حساب می‌آمد، و چه حیف که هر دو نسل فرصت شناخت یکدیگر و نزدیک‌شدن به هم را از دست می‌دادند.
به نظر می‌رسد که امروزه روراست‌بودن مهم‌تر از مؤدب جلوه‌کردن‌ است، البته بهتر است که هر دو را با هم‌ رعایت کرد. اما به نظر نمی‌رسد که نسل جوان این دوره‌ در رک بیان‌‌کردنِ عقیده‌ی خود آن‌قدر‌ها هم‌ اهل «تدبیر» و ادب باشد. هرچند‌ بیان عقیده همراه با هنر رعایت ادب و‌ «تدبیر» در انتخاب لحن برای نرنجاندن مخاطب بسیار مهم است، اما پیش‌کشیدن موضوع مرگ و ضرورت پذیرش و آمادگی برای آن به‌هرحال بی‌پروایی می‌خواهد. بااین‌حال می‌توان با لحنی آرام و لطیف و با طرح سؤال‌هایی بجا از تیزی نیش کلام کاست. سؤالاتی از این دست:
– چیزهای خیلی خوب و‌‌زیبایی داری. اما با این همه خرت‌وپرت، هرچقدر هم زیبا و جالب باشند، بعدها چه کار می‌خواهی بکنی؟
– از اینکه این همه چیزهای زیاد دورو‌بر خودت جمع کرده‌ای لذت می‌بری؟
– فکر نمی‌کنی زندگی بدون این همه خرت‌وپرت که سال‌ها جمع کرده‌ای لذت‌بخش‌تر و آسان‌تر باشد؟
– شاید بتوانیم‌ به کمک هم کم‌‌کم اشیاء غیر‌ضروری را از خانه بیرون بفرستیم تا بعدا‌ راحت‌تر بشود خانه و زندگی را سروسامان داد!
افراد مسن معمولا با مشکل عدم تعادل روبه‌رو هستند‌ و لازم است که آن‌ها را قانع کنیم‌ تا از فرش و اسباب و اثاثیه‌ای که برایشان خطرناک است دل بکنند. اگر می‌ترسید که پدر و مادرتان از پیش‌کشیدن این موضوع برنجند، پس خود را برای اینکه بار این پاک‌سازی را به گردن بگیرید آماده کنید. عزیزان ما دوست دارند که اشیاء جالب و ارزشمندی را از ما به ارث‌ ببرند نه هر خنزل پنزلی را. پس تا جوانیم و قدرت بدنی بیشتری داریم و توان تصمیم‌گیری، بهتر است که این وظیفه را خود به دوش بگیریم و مسئولیت آن را به گردن دیگری نیندازیم.
آنی-فرید لینگستاد (Anni-Frid Lyngstad) ترانه‌ای با این شعر زیبا خوانده است:
«فقط لحظه‌های شاد را به حساب بیار و آن لحظه‌هایی را که تو را غمگین کرده‌اند فراموش کن.» بی‌شک بسیاری از اشیاء غیرضروری که داریم یادآور لحظه‌های خوشی هستند که در کنار عزیزانمان داشته‌ایم. برای من هم دل‌کندن از آن‌ها سخت بود. اشیایی سرشار از خاطرات خوب و خوشایند، یادگاری‌های دل‌نشین، اما دیگر ضروری نبودند. در این موارد من سعی کردم که آن‌ها را به نزدیکانی بدهم که در خاطرات خوش با آن‌ها شریک بودم. اگر مجبور می‌شدم آن را به کسی بدهم که نمی‌شناختم با خود می‌گفتم چه بسا او هم از آن‌‌ لذت ببرد و خاطرات خوشی با آن بسازد.

فراموش نکنید که باید مراقب سلامتی خودتان هم باشید!
همان‌طور که در ابتدای این مقاله گفته شد، پاک‌سازی خانه و زندگی پیش از مرگ یک فرایند اختیاری و آگاهانه است و به این معنی نیست که همین فردا باید این عالم خاکی را ترک کنید یا حتی به جای دیگری نقل مکان کنید؛ بلکه به این معنی‌ست که شما با برنامه‌ریزی، قدم‌به‌قدم اشیاء غیرضروری را به شکل مناسب کم می‌کنید، تا زمانی که مجبور به نقل مکان می‌شوید هم برای خودتان آسان‌تر باشد و هم برای عزیزانتان که بعد از شما مسئولیت این پاک‌سازی به دوش آن‌ها می‌افتد. تصور کنید که این دوراندیشی چه حس خوبی به آن‌ها می‌دهد.
عجله‌ای در کار نیست. کافی است براساس زمان‌بندی مناسب به‌تدریج کار را پیش ببرید. لازم است که در عین حال برای سلامتی خود هم برنامه‌ریزی کنید و با انجام روزانه‌ی حرکات کششی، پیاده‌روی و مدیتیشن یا همان مراقبه حواستان به سلامت جسم و روان خود نیز باشد. این فعالیت‌ها، اگر زمان را مدیریت کنیم، چندان وقتی نمی‌گیرند که نتوانیم‌ به وظایف شغلی و اجتماعی خود برسیم. بی‌شک سالمندی به‌معنی ضعیف و درمانده‌شدن نیست. به‌هرحال در هر سنی که هستید می‌توانید از مدیریت زندگی خود لذت ببرید، به‌خصوص که با پاک‌سازی خانه و زندگی از بار فکری مراقبت و‌ سروسامان‌دادن به اشیاء و داشته‌های غیرضروری خلاص می‌شوید.
توجه داشته باشید که ممکن است سال‌های سال، بعد از اینکه تصمیم گرفتید فرایند «پاک‌سازی خانه و زندگی پیش از مرگ» را شروع کنید، زندگی کنید. بنابراین لازم است که در بخشش و حذف اشیاء و داشته‌های خود دقت کنید. توصیه می‌کنم که از هنر یادداشت‌کردن استفاده کنید و پیش از هر اقدامی روی هریک از اشیاء بنویسد: برای خیریه، برای خویشان و آشنایان علاقه‌مند، برای نگه‌داشتن. انجام این کار شما را از سردرگمی نجات خواهد داد. یادداشت‌گذاشتن روی اشیاء از این جهت نیز جالب خواهد که ما را متوجه می‌کند که در عمر خود چقدر خرت‌و‌پرت جمع کرده‌ایم. چه‌ بسا هنوز داروهای تاریخ‌مصرف‌گذشته را هم‌ نگه داشته باشیم.
بعضی افراد گرفتار اختلال احتکار هستند که به آن اختلال انباشت‌گری و اختلال ذخیره‌سازی هم گفته می‌شود. این‌گونه افراد میل وسواسی شدیدی به جمع‌آوری و نگه‌داری داری اشیاء، هرچند بی‌ارزش دارند. افرادی که به این اختلال دچار هستند درحقیقت یک نوع مقاومت مستمر در برابر دورانداختن داشته‌های حتی بی‌ارزشی که جمع کرده‌اند، دارند. انباشت‌گری اشیاء سلامت فرد را به خطر می‌اندازد و مثل همه‌ی بیماری‌های وسواسی، هم ریشه در اضطراب و افسردگی دارد و هم موجب اضطراب و افسردگی بیشتر می‌شود. بی‌شک درمان این اختلال نیازمند به مداخلات روان‌شناسی و روان‌پزشکی‌ست.
همان‌طور که به‌ خاطر دارید، در ابتدای مقاله گفته شد که کتاب‌ها، عکس‌ها و یادداشت‌ها را آخر از همه بررسی کنیم. این‌ها مواردی هستند که به احتمال زیاد بیشتر از همه به آن‌ها وابستگی عاطفی داریم. امروزه عکس‌ها را بیشتر روی تلفن هوشمند یا کامپیوتر خود ذخیره می‌کنیم، اما همین وسایل هم نیاز به پاک‌سازی دارند. در این تمرین، که می‌دانم شاید سخت‌ترین کار در فرایند پاک‌سازی باشد، می‌توانید عزیزان و دوستانی را که در‌آن عکس‌ها با شما شریک هستند شرکت دهید. کنار هم نشستن و مرورکردن خاطرات خوشی که با هم داشتید لذت‌بخش است و ضمنا این کار شجاعت تصمیم‌گیری درباره‌ی آن عکس‌ها را بالا می‌برد. چاره‌ای نیست، ما تصمیم گرفته‌ایم که از بار داشته‌های غیرضروری خود پیش از مرگ و قبل از اینکه زحمت آن به دوش بازماندگان بیفتد خلاص شویم.
مشکل دیگری که بر سر راه پاک‌سازی هست هدیه‌هایی‌ست که از عزیزان و دوستان می‌گیریم که دوستشان نداریم. گذشتن از این هدیه‌های ناخواسته به این دلیل که عزیزی آن‌ها را به ما داده و واقعا سخت است. ناگفته نماند که حتما داشته‌هایی هم داریم که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانیم چشم از آن‌ها بپوشیم. در این مورد پیشنهاد من است که یک جعبه یا قفسه را به این نوع داشته‌ها اختصاص دهید.
به فرایند «پاک‌سازی خانه و زندگی» می‌توان به‌مثابه‌ی تمرین حضور ذهن و حضور در لحظه نگاه کرد. اگر این تمرین با نیت خدمت به عزیزان و آشنایان و کاستن از بار آن‌ها در جمع‌آوری و پاک‌سازی خانه‌ای که پس از خود، به هر دلیلی (مهاجرت، نقل مکان و مرگ) بر جا می‌گذاریم انجام شود و نیز اگر با توجه به ذکر قلبی باشد به تمرینی برای حضور دل و چالشی عاشقانه تبدیل می‌گردد.

کتاب‌نامه
۱- اگزیستانسیالیسم و روان‌پزشکی، شماره‌ی ۱۱، از سری انتشارات روانی، ترجمه و اقتباس دکتر جواد نوربخش، دکتر عزالدین معنوی، دکتر فیروز نقش‌ تبریزی
۲- The Gentle Art of Swedish Death Cleaning, How to Free Yourself And your Family from a Lifetime of Clutter, By Margareta Mgnusson, 2017, Great Britain